انتخاب زبان
plus
reset
minus
plus
minus
۰
plusresetminus
فرارسیدن اربعین حسینی تسلیت باد
نشد که پر بزنم عشق آن حوالی را
ببخش بر من مسکین شکسته‌بالی را

نشد که پای پیاده به درگهت برسم
و تحفه آورم این دست‌های خالی را

منی که چلّه‌نشین غم توام مولا
نشدکه همدل و همره شوم موالی را

نشد عراقِ غمت را بگریم از دل و جان
بدل به آه کنم این شکسته‌حالی را

دوباره چشمۀ جان‌بخش اربعین جوشید
نشد که درک کنم حال آن زلالی را

بگو بگو «به کدامین دعات خواهم یافت»؟
بگو کجا برم این حسرت سؤالی را؟

ببار حضرت باران به شوره‌زار دلم
ببر ز سینۀ من داغ خشکسالی را

چکید قطره اشکی و از غم تو سرود
قبول کن ز من این شعر ارتجالی‌ را
***
سعید سلیمان‌پور
https://thmporg.ir/vdci.vaqct1a35bc2t.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما