اگر در متون کتابهای برخی نویسندگان معاصر داستاننویسی کشور همچون جلال آل احمد و سیمین دانشور و... گشت وگذاری کنیم تقریبا در همه آن متون نشانی از یک روستا یا توصیف یک زندگی روستایی را مییابیم و حتی در حافظه انسانهای ۴۰، ۵۰ یا ۳۰ ساله کنونی هم نشانی از محیط روستا و حضور در روستاها وجود دارد. روستاهایی که ملزومات زندگی خود را با دستان خودشان تامین میکردند و نیازی به شهرهای مجاور نداشتند. مرور این خاطرات در حافظه همه ما، ما را به این فکر وا میدارد که چرا اکنون شرایط کاملا متفاوت شده است و چرا آن رونق و تولید دیگر جایی در روستاهای ما ندارد. بحثی که البته تنها در تغییر سبک زندگی روستاییان و شهرنشین شدن آنان نمیگنجد، بلکه مسالهای ملی است. مسالهای که نشان میدهد مهاجرت از روستاها به شهرها چه آسیب های بزرگی برای توسعه کشور دارد و در جستوجویی ساده در نت در مییابیم که کشورهای توسعهیافته؛ روستاهای توسعهیافته دارند و این دو لازم و ملزوم یکدیگراند. اما راهکار برونرفت از وضعیت فعلی را در چه میتوان یافت. آیا طرحهای هادی و... توانستند گامی بردارند. بدون تردید بیتاثیر نبودهاند اما تاثیرگذاری پایدار و اثرگذار در یک برنامهریزی جامع نهفته است. در سندی برای توسعه روستاهای کشور. سندی که اکنون به همت سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران با همکاری صاحبنظران دانشگاهی برای روستاهای استان در دست تدوین است و سناریوهای آن کاملا مشخص شده است. به منظور تبیین ابعاد سند توسعه اقتصادی و اشتغالزایی روستایی استان تهران به سراغ متولیان اصلی این امر در سازمان مدیریت تهران رفتیم تا پای سخنان آنان ابعاد این سند را دریابیم.