پایگاه اطلاع رسانی سازمان برنامه و بودجه/ سعیده حسن خانی/ساعت 14 عصر یک روز پاییزی، هوا سرد، ابری و بارانی است، اینجا انتهای نقشه جغرافیایی پایتخت است. با تعدادی از ماموران سرشماری نفوس و مسکن همراه می شویم. ماموران با دقت و وسواس محل سرشماری را انتخاب می کنند.
از محله دولتخواه و اسماعیل آباد عبور می کنیم، مسیرخاکی است و بارش باران عبور را سخت تر کرده، نه از شبکه فاضلاب خبری هست نه جاده آسفالته نه لوله کشی گاز!
صدای خنده و بازی کودکان 3 تا10 ساله افغان با خاموش شدن خودرو ماموران سرشماری قطع می شود. انگشت به دهان نگاه کرده و سلام می کنند و به دنبال ماموران سرشماری راه می افتند. سختی زندگی و نبود امکانات گاهی حواس ماموران را پرت می کند. یکی از ماموران با دست اشاره می کند و می گوید با احتیاط رد شوید، عادی برخورد کنید تا از ما نترسند. با سرو صدای ماموران برخی زن ها از خانه های کاه گلی و بلوک های نیمه کاره سیمانی نگاهی به ماموران می کنند.
زنی با صدای بلند سکوت محل را می شکند و می گوید: برای کمک آمده اید؟! مامور هم با سر اشاره می کند ... خیر! ماموریت آغاز می شود و ماموران شروع به پرسیدن سوال های سرشماری می کنند.
بافت محله بسیار قدیمی، زمین های بایر زیاد است و با مشاهده مردم و کسبه براحتی می شود حدس زد که بیش از 70 درصد آن ها غیر بومی و اتباع خارجی هستند.
ماموران سرشماری می گویند 90 درصد سکنه این خانه های خود ساخته تبعه افغان و شیعه هستند که گذرنامه و شناسنامه ندارند.
مصطفی پسر 8 ساله افغانی با دست به ماموران سرشماری به محلی اشاره می کند که با پرچم های قدیمی یا حسین (ع) تزئین شده؛ حسینیه ای که به ابتکار تبعه افغان ساخته و مفروش شده و در آن دو خانوار زندگی می کنند.
آرام آرام به کوره های آجرپزی نزدیک می شویم. 27 کوره آجرپزی 60 هزار متری در این منطقه وجود دارد اما از این جای مسیر را باید با پای پیاده و با ترس از سگ های نگهبان که دور تا دور کوره ها و کارگاه ها تولیدی گشت می زنند عبور کنیم. سگ ها پارس کرده و دنبالمان می کنند، ترس وجودمان را گرفته اما باید هر چه سریع تر از راهروی باریک خاکی لبه پرتگاه برای رسیدن به خانه های حاشیه کوره ها عبور کنیم. با هر سختی خودمان را به خانه های متروکه ای که از مرکز محله بسیار دور افتاده می رسانیم. پیرمردی ایستاده و شلنگ به دست در حال شستن لباس است. نگاهی به جلیقه های ماموران کرده و داد می زند: شناسنامه و کارت ملی نداریم!
ترتیب خانه ها طوری است که انگار یک انباری بزرگ مستطیل شکل را با دیوارهای کاه گلی از وسط به چند مربع تقسیم کرده اند که هر کدام ورودی مجزایی دارد. ورودی خانه ها پرده توری پاره و یک شکل دارد و در هر کدام یک خانوار با چندین بچه زندگی می کنند.
بالاخره یکی از مردان افغان حاضر به گفتگو می شود. صاحب سه فرزند است، درحالی که نه شناسنامه دارد و نه می داند چند ساله است؟!
پایمان با کفش داخل زمین های گلی سرخ رنگ کوره ها فرو رفته و راه رفتن را سخت کرده است با این حال از کوچه های تنگ و مخروبه به سمت حاشیه کوره ها که می رویم.
دالان هایی تاریک و نمور خودنمایی می کنند که اصلا نمی شود وجود زندگی در آن ها را حدس زد. با احتیاط و بی صدا باید عبور کنیم. از ورودی تنگ گنبدی شکل کوره های متروک وارد می شویم. بوی نامطبوع، نخاله و هر چیز کثیفی که فکرش را بکنید داخل این دالان هاست. از پله ها بالا می رویم ... وارد محوطه ای می شویم که در آن کارگران مجرد افغان زندگی می کنند.
ماموران سرشماری می گویند حضور در این مناطق متروک و سرشماری از سکنه و کسبه بسیار سخت و ترسناک است که هر فردی جرات حضور ندارد و هر مامور خود به تنهایی باید هم پلیس باشد و هم مامور آمارگیر.
اما ماموران تمام تلاش خود را کردند تا فردی از شمارش جا نماند ...
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی سازمان برنامه و بودجه استان تهران، بیش از 300 مامور آمارگیر در محدوده جنوب غرب تهران مشغول فعالیت هستند و تاکنون 75 درصد از کار سرشماری در(مناطق 9، 10، 17، 18، 19) انجام شده است.
به گفته ماموران سرشماری، منطقه 10 در جنوب غرب تهران بیشترین غایبان سرشماری را دارد که عمده ترین دلیل آن حضور معتادانی است که از حضور ماموران سرشماری در محل ترس دارند و چندین بار تبلت ماموران را شکسته و با آن ها کتک کاری کرده اند.