انتخاب زبان
plus
reset
minus
plus
minus
۱
plusresetminus
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان تهران یکی از افتخارات این سازمان حضور رزمندگان و جانبازان و خانواده های شهدا بعنوان کارکنان این نهاد مدیریتی است. به مناسبت هفته دفاع مقدس برای نخستین بار با تعدادی از این ایثارگران گفتگوی کوتاهی داشتیم.

 

نام: مرتضی

نام خانوادگی: شاه حسینی

تاریخ تولد: 1345 تهران 

وضعیت تاهل: متاهل

تعدادفرزند: 2

شغل سازمانی در سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان تهران: فرمانده پایگاه مقاومت بسیج سازمان

* تاریخ اعزام به جبهه: 1365

* محل خدمت در جبهه: کردستان درگیری با کومله

* نام گردان و لشکر: یگان ژاندارمری

*محل اعزام: استان فارس

* رسته یا پست در جبهه: راننده آمبولانس حمل اجساد به معراج شهدا

* مدت زمان حضور در جبهه: 1 سال و 2 ماه

"مرتضی شاه حسینی" در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان تهران درباره فعالیت های پایگاه مقاومت بسیج در هفته دفاع مقدس اظهار کرد: برپایی نمایشگاه عکس و محصولات فرهنگی، ایستگاه صلواتی، غبار روبی مزار شهدا و مراسم بزرگداشت هفته دفاع مقدس همراه با سخنرانی حجت الاسلام هادی احمدی از مراسم های پایگاه بسیج سازمان مدیریت تهران در هفته دفاع مقدس است.

وی با بیان اینکه جمعی از کارمندان و ریاست سازمان مدیریت از رزمندگان دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند، افزود: هر ساله در حد توان از خانواده شهدا، جانبازان و ایثارگران تقدیر می شود.

 

شهدا با دست هایی به رنگ حنا....

محل خدمت ما آذربایجان غربی بود. زمستان های سرد و سختی داشت، پایگاه هایی در سردشت بود که اصلا راه ماشین رو نداشت. آنقدر شرایط سخت بود که حتی خوراک رزمنده ها را از هلی کوپتر پرتاب می کردند. شهدایی که در منطقه غرب شهید شدند واقعا مظلوم بودند. بسیاری از آن ها از شدت سرما شهید شدند. بومی های آنجا دست رزمنده ها را حنا می گذاشتن تا در برابر سرما مقاوم باشد.

اجساد شهدا را هم سگ های محلی پیدا می کردند شرایط سختی بود. یک روز از یکی از پایگاه های سردشت دو نفر شهید اهل تهران را سوار آمبولانس کردم. قرار بود ببرمشان بیمارستان تبریز تا تاییدیه شهادتشان را بگیرم. آنقدر رفت و آمد به بیمارستان داشتم دیگر همه من را میشناختند و به اسم صدا می زدند.

آن روز خیلی مجروح آورده بودند تبریز بیمارستان شلوغ بود. من هم می خواستم هم شهدا را ببرم تهران و هم سری به خانواده بزنم با هر زحمتی بود دکتر را با خود بردم تا شهادت دو رزمنده را تایید کند، همین که اجساد را نگاه کرد گفت یکیشان شهید شده اما آن یکی زنده است؛ رزمنده را به بیمارستان منتقل کردیم به هوش آمد اما هیچ چیز در خاطرش نمانده بود. با همان رزمنده و رزمنده شهید به سمت تهران رفتیم.

انتهای پیام./

https://thmporg.ir/vdce.o8zbjh8x79bij.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما