پنجم دی ماه یادآور یکی از تلخترین خاطرات در ذهن ما ایرانیان است. زلزله بم که در تاریخ این سرزمین همراه با غم ماندگار شد و خانوادههای بسیاری را داغدار کرد. چندی پیش در یکی از جلسات سازمان صحبت از این زلزله شد و اقداماتی که در آن زمان از سوی سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران در یکی از مناطق نزدیک ارگ بم انجام شد. صحبتهایی که تنها همکاران قدیمی سازمان از آن سر در میآوردند و برای من و نیروهای تازهنفس سراسر ابهام بود. این ابهام باعث شد برای پیگیری این مساله در سازمان به سراغ دو نفر از همکاران قدیمی که در آن زمان برای امدادرسانی به منطقه اعزام شده بودند بروم. داستان از اینجا آغاز میشود که پس از وقوع حادثه دو اکیپ از کارشناسان سازمان در دوره مدیریت جناب آقای فرشباف برای شناسایی و کمک به زلزلهزدگان راهی بم میشوند. جوانهای کارشناسی که برخی از آنان اکنون در سازمان در پستهای ریاستی نشستهاند و برخی نیز از سازمان رفتهاند.
پای صحبت همکاران خاطراتی آکنده از غم بیان میشود اما هر دو نفر بر یک موضوع اتفاقنظر دارند که بحث مهم در یادآوری این خاطرات باید عبرت گرفتن از این بلایا برای مقابله با آن و مفهوم مهم مدیریت بحران و مدیریت پس از بحران باشد، مدیریتی که با داشتن اطلاعات آماری و نقشههای مکانی و... امکانپذیر است و خالی از لطف نیست که کارشناسان فعلی این سازمان از گذشته بیشتر بدانند تا به نقش اثرگذار خود در بحرانها پی ببرند.
محمدغیبی رئیس گروه نقشه و اطلاعات مکانی سازمان مدیریت تهران که در آن زمان کارشناس GIS سازمان بوده است درباره سفر به بم در سال 82 میگوید: حجم خسارات و آسیبها در بم بسیار بالا بود و به نوعی زمین با خاک یکسان شده بود و هیچ تعریفی از کوچه، خیابان و ... بر روی زمین وجود نداشت و کمکرسانی به علت حجم بالای خسارات به کندی صورت میگرفت. در این شرایط اکیپی از کارشناسان سازمان از معاونتهای مختلف به منطقهای در نزدیکی ارگ بم اعزام شدند تا ضمن برآورد خسارات، اقدامات لازم در زمینه شناسایی و آواربرداری را انجام دهند. در آن شرایط بحرانی نخستین اقدامی که میتوانست در ساماندهی همه گروههای امدادی و... کمک کند، بحث نقشه و اطلاعات مکانی بود چراکه روی زمین هیچ علامتی وجود نداشت.
وی ادامه میدهد: من در گروه دوم به منطقه اعزام شدم و با خود تصاویر ماهوارهای قبل و بعد از زلزله شهر بم را از آرشیو سرورهای ژاپنی گرفتم و در کنار آن نقشه بلوکه آماری را نیز از مرکز آمار ایران تهیه و با تلفیق آنها توانستم حدود بلوکهای منطقه را شناسایی کنم و به کمک آن نقشهها کار آواربرداری از منطقه با انسجام و هدفمند آغاز شد.
وی معتقد است: آن نقشههای مکانی، پایه اول را برای آواربرداری گذاشت و پس از آن گروههای دیگر در سایر مناطق نیز با بهرهمندی از نقشهها، معابر را شناسایی و اقدامات لازم را انجام دادند و اکنون نیز همین نقشهها و بلوکهای آماری هستند که در زمان بحران میتوانند به مدیریت بحران ها کمک کنند.
محمود حقپناه رئیس گروه اجرای طرحهای آماری و سرشماری که در آن زمان کارشناس حسابهای منطقهای بوده است نیز درباره این سفر میگوید: همانگونه که همکارم گفتند حجم آسیب و خسارات بسیار بالا بود و ما نیز برای برآورد آمارهای جمعیتی در خصوص مصدومان و متوفیان در منطقه حضور یافتیم. البته آن زمان هنوز آمار نهایی به دست نیامده بود چراکه آواربرداری منطقه به طورکامل انجام نشده بود اما با کمک اطلاعات آماری از پیش تهیه شده در سازمان مدیریت کرمان توانستیم حدود تعداد جمعیت آسیب دیده و خانههای تخریب شده و... را در آن زمان به دست آوریم تا در تخصیص بودجه و برنامهریزی برای بازسازی به کمک تصمیمگیرندگان بیاید.
در پایان این صحبتها آنچه بیش از هر موضوعی خودنمایی میکند جدی گرفتن بحث بلایای طبیعی و آسیبهای آن است و برنامهریزی برای آینده و گوش سپردن به زنگهای خطری که در استان تهران به صدا در آمده است. جدی گرفتن بحث بهنگام بودن بلوکهای آماری در استان و اهتمام در به سرانجام رساندن این بحث، بحث مقاومسازی سازهها و اصول ساختمانسازی و... همه از موضوعاتی است که در زمان بحران، امدادرسانی بهموقع و مدیریت بحران را تحت تاثیر قرار میدهد.